بیا با هم برویم زندگی را برقصانیم به ساز خنده هایمان
من خوشی را دور گردنت می بندم تو عشق را به گونه ای
با هم بدویم و قرارمان باشد که تا انتهای مسیریلندبگوییم
دوستت دارم صدای عشق و خنده های مان در دل پیچ و خم جاده
پر شود و روزگار بیاید دم گوشمان و بگوید حواسم پرت خنده هایتان
بود و دلم غنج رفت برای بوسیدن گونه هایتان چه دلبرانه دل داده است
به خنده های مان بیا دلدادگی را پهن کنیم همین گوشه ی زندگی آتش
روشن کنیم که مبادا عشق میان نگاهمان قندیل ببندد برایت حال خوب
دم می کنم و تو برایم ماندن را بنواز زندگی بی تاب عشقی است که
بند نگاه ماست بیا برویم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|